آبزیستان ABZISTAN



لینک ذیل مربوط به تصاویر مراحل احداث توالت میگو است که دوست عزیزم جناب آقای مهندس موسی زاده از تایلند ارسال نموده است. با توجه به استقبالی که از دیدگاه احداث چنین سازه ای در مزارع پرورش میگو در سطح جهان شده ، امیدوارم این فایل مورد توجه علاقمندان به سیستم های نوین آبزی پروری واقع گردد .

لینک دانلود


آمونیاک یکی از اشکال مهم منابع نیتروژن در سیستم‌های زنده بوده که خود نیز برای سنتز اسیدهای آمینه‌هایی که در ساختار پروتئین‌ها نقش دارند کاربرد دارد. آمونیاک محصول متابولیکی حاصل از فرایند تجزیه آمینواسیدها بوده که نقش مهمی را در فیزیولوژی جانوران به صورت طبیعی و غیرطبیعی ایفا می‌نماید که از آن جمله می‌توان به موازنه اسیدها و بازها اشاره نمود. همچنین آمونیاک می‌تواند طی تجزیه مواد آلی جامد همانند غذای اضافی و مواد دفعی، ایجاد و در آب انباشته گردد. در مزارع پرورش میگو آمونیاک نتیجه مواد دفعی و زائد حاصل از پرورش میگو است. ایجاد ترکیبات نیتروژنی سمٌی چون آمونیاک و نیتریت که ناشی از تجزیه پلیت غذایی و مواد دفعی موجودات آبزی بوده، می‌تواند منجر به کاهش میزان باروری و همچنین فروپاشی کامل سیستم آبزی‌پروری گردد. برخلاف داران که قادرند ضایعات نیتروژنی را به شکل‌های دیگر همچون اوره تبدیل نمایند، ماهیان و سخت‌پوستان آن را به صورت آمونیاک در آب دفع می‌کنند. این ممکن است بدین خاطر باشد که در شرایط طبیعی، آمونیاک بلافاصله در آب‌های پیرامونی تا زیر سطح مجاز خود رقیق می‌گردد. همچنین ماهیان و سخت‌پوستان فاقد توانایی لازم برای تبدیل آمونیاک به ترکیبات با میزان سمٌیت پایین می‌باشند. از اینرو، آبزیان به طور ویژه‌ای در معرض اثرات سمًی غلظت های بالای آمونیاک قرار دارند. شکل غیر یونیزه آمونیاک، به دلیل توانانی جذب آن از طریق برانش‌ها، برای آبزیان بسیار سمٌی می‌باشد

متن فوق بخشی از مقدمه مقاله "آمونیاک در استخرهای پرورش میگو" نوشته جناب آقای دکتر ومنتشر شده در مجله میگو و سخت پوستان است. علاقمندان به دریافت متن کامل این مقاله می توانند به لینک ذیل مراجعه نمایند:

لینک دانلود





لینکی که در ذیل مشاهده می کنید، مربوط به دانلود اپلیکیشن مدیریت مزارع پرورش میگو در کافه بازار است که چندی پیش اینجانب به اتفاق دوست عزیزم جناب آقای دکتر پذیر آن را طراحی نموده ایم . امیدوارم  مورد استفاده پرورش دهندگان عزیز واقع شود:

لینک دانلود اپلیکیشن


پوست، آبشش و دیواره روده، به عنوان بخشی از نخستین دیواره دفاعی در ماهی ها در مقابل عوامل بروز استرس در محیط محسوب می شوند. پوست ماهی با ایجاد حفاظت فیزیکی و شیمیائی در مقابل مواد مضر در آب از قبیل انگل ها، عوامل بیماریزا و ذرات معلق ایفای نقش می نماید. اگر بافت پوست فاقد توانایی بوده و یا آسیب ببیند اولین سد دفاعی ماهی دچار اختلال خواهد گردید.

بافت پوست دارای چندین لایه است که هریک از آنها در ایجاد مقاومت و انعطاف وظایف متنوعی بر عهده دارند.

محققین شرکت Nofima پروژه ای را با هدف ارزیابی تأثیر سطوح متفاوت روی و امگا 3 ( EPA و DHA) در خوراک، بر روی عملکرد، خواص دفاعی و بهبود زخم در پوست آزاد ماهیان به انجام رسانیده اند.

در این مطالعه، پنج گروه از بچه ماهی ها ، با مقادیر مختلف روی( بین 100 تا 300 میلی گرم) و امگا 3 ( بین 0.5 تا 2 گرم) در هر کیلوگرم غذا در مراحل تولید اسمولت، انتقال به آب شور و 10 هفته پس از انتقال تغذیه شده و موارد مختلف مرتبط با مقاومت و عملکرد بافت پوست در آن ها بررسی گردید.

نتایج نشان داد لایه های مجزای پوست در ماهی ها در تیمارهای یاد شده ، تحت تأثیر مقادیر روی و امگا 3، عملکرد و مقاومت مختلفی را از خود نشان دادند به نوعی که لایه های داخلی متأثر ازمقادیر  امگا 3 بیشتر، مقاومت بالاتر و لایه اپیدرم( خارجی ترین لایه پوست) تحت تأثیر دوز خوراکی بالاترروی،  دارای نرمی و سلول های مترشحه مو بیشتری بودند . علاوه بر این قدرت ترمیم پذیری زخم در پوست ماهی هایی که با مقادیر بالاتر روی و امگا 3 تغذیه شده بودند بیشتر بوده است .

این نتایج، می تواند در کاهش تلفات و عوارض ناشی از انتقال بچه ماهی ها به قفس های دریایی، پرورش دهندگان را یاری نماید.

لینک خبر 



کاهش کلسترول

استفاده از عصاره اسپیرولینا می تواند در کاهش میزان کلسترول خون به افراد کمک نماید.بالا بودن کلسترول، از شاخص های نامطلوب در بدن انسان است که پزشکان آن را با بیماری های قلبی عروقی مرتبط دانسته اند.

یکی از تحقیقات علمی در سال

2016 نشان داده است که مصرف اسپیرولینا به عنوان مکمل جیره غذایی اثرات مثبتی بر چربی خون دارد . در این مطالعه اسپیرولینا به شکل معناداری موجب کاهش LDL ( موسوم به کلسترول بد) و افزایش HDL( مشهور به کلسترول خوب) گردید. این مطالعه ، تحقیق دیگری را که در سال

2013 در این زمینه انجام گرفت تأیید می نماید. محققین متوجه شدند که مصرف روزانه 1 گرم اسپیرولینا در روز ، سبب کاهش کلسترول تام در بیماران طی مدت 3 ماه خواهد گردید.



رعایت زنجیره سرد در حین صید و پس از برداشت بر بروز عارضه سرقرمزی

یکی از نکات ضروری و اامی در حفظ کیفیت میگوی صید شده طی مراحل صید و پس از آن ، حفظ زنجیره سرد ( Cold Chain)  در طول این فرآیند است . طبق توصیه ها ، دمای داخلی بدن میگو می بایست پس از برداشت ، به سرعت به کمتر از 4 درجه سانتیگراد تقلیل یابد تا از وقوع فرآیندهای می و بیوشیمیایی ممانعت به عمل آید. به این منظور، بلافاصله پس از خروج میگو از محل خروجی استخر، ظرف یا سبد حاوی میگوهای صید شده در مخزن حاوی آب و یخ قرار می گیرد تا دمای داخلی بدن میگوها به زیر 4 درجه سانتیگراد تقلیل پیدا نماید.

در این پروژه،  ابتدا زمان مناسب نگهداری در مخلوط آب و یخ مورد بررسی واقع شده و سپس نحوه یخ گذاری در جعبه های حمل و نیز شیوه حمل مورد بررسی قرار گرفت .

دمای بدن میگوها در زمان برداشت به دلیل خونسرد بودن میگو تقریباً معادل دمای آب استخر می باشد. لذا نخستین نکته ای که می بایست در خصوص مدت زمان نگهداری میگوها در مخزن سرد سازی مورد توجه قرار گیرد، همین نکته می باشد. به همین دلیل، تعیین زمان ثابت، با توجه به تغییرات دمای آب در طول روز و بر اساس زمان صید، امری مشکل خواهد بود. 

دمای داخلی بدن میگوهای صید شده در اواخر مهرماه 1396، با استفاده از دماسنج سوزنی، 29 درجه سانتیگراد تعیین شد( دمای آب 

در زمان صید 31 درجه سانتیگراد).

نمودار زیر نشان دهنده مدت زمان لازم برای  رسیدن دمای داخلی بدن میگوها به زیر 4 درجه سانتیگراد در مخزن 1000 لیتری آب و 

یخ با دمای 0 درجه سانتیگراد می  باشد: 




در واقع، با توجه به دمای داخلی بدن میگو در هنگام صید، حدود 8 دقیقه زمان لازم بود تا دمای بدن میگوها در مخزن سرد سازی تا میزان 

مطلوب کاهش یابد . بالطبع، زمان نگهداری در مواقعی که آب استخر دمای بیشتری داشته باشد ، طولانی تر خواهد بود. لذا بررسی 

دمای آب، دمای مخزن سرد سازی ( در طول مدت عملیات صید) و نیز دمای داخلی بدن میگوها امری ضروری و تعیین کننده است . 




سایت The Fish Site به تازگی خبری را منتشر کرده مبنی بر اینکه در کشور غنا، از آبزی پروری به عنوان طرحی جهت اشتغال و تغذیه آغاز گردیده و در این راستا، خانم Elizabeth Afoley Quaye وزیر شیلات و آبزی پروری این کشور، با اهداء تعدادی بچه ماهی تیلاپیا در کنار غذای کنسانتره لازم برای پرورش این ماهی به زندان James Camp طرح یاد شده را کلید زده است. این طرح قرار است در تمامی زندان های این کشور که گردش مالی نامناسبی دارند و نیز دبیرستان ها اجرا شود.در تصویر بالا Elizabeth Afoley Quaye در کنار یکی از افسران زندان یاد شده در حال رها سازی بچه ماهی تیلاپیا در استخر احداث شده در زمین های متعلق به زندان James Camp دیده می شود

لینک خبر




ج : عوامل توسعه

بخش عمده ای از عوامل مؤثر در عارضه سرقرمزی و در واقع، آنچه که بیشترین تأثیر را در بروز مرئی و قابل مشاهده این عارضه دارا می باشد، عوامل توسعه این عارضه می باشند

در این بخش دو عامل اصلی را می توان مدیریت زنجیره سرد و نقش سیستم انجماد معرفی نمود.

در خصوص مدیریت زنجیره سرد، آنچه که می بایست در مورد عملیات انجام شده در محل مزرعه به اجمال به آن اشاره نمود، در وهله نخست، دقت به تغییرات دمای بدن میگوی صید شده از لحظه خروج از آب و پس از آن تمامی مراحلی است که تا لحظه حمل در زمینه دستکاری ها و عملیات رایج با هدف پاکسازی، آبگیری، توزین، جعبه گذاری صورت می پذیرد.

آنچه در این مراحل، در سال های اخیر بسیار متداول بوده است، خارج ساختن میگو از تور صید و انتقال به مخزن سرد سازی با هدفChill kill یا کشتن در سرما،انتقال به بخش آبچکان، قراردادن میگو در جعبه های حاوی پودر یخ و سپس قرار دادن جعبه ها در کامیون حمل بوده است. اینکه طی این مراحل چه اتفاقات قابل مدیریتی واقع گردیده و کدام اقدامات قابل رفع نقص می باشند، همچنین مشکلات موجود در زمینه سیستم انجماد ،در قسمت های بعدی این مطلب مورد بحث واقع خواهد گردید.



مدیریت عوارض بیماری دیابت

مصرف اسپیرولینا به عنوان راهی جهت مدیریت عوارض بیماری دیابت، واجد نتایج رضایت بخشی بوده است. هرچند پیش از آنکه جامعه پزشکی ، اقدام به توصیه آن به بیماران خود نمایند، لازم است تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد.

در یکی از این تحقیقات (

2018) ، که نتیجه آن در سایت NCBI نیز منتشر گردیده است، استفاده از اسپیرولینا به عنوان مکمل خوراکی، قند خون ناشتای افراد تحت آزمایش را به شکل معنی داری کاهش داد.

میزان بالای قند خون ناشتا، یکی از مشکلات شایع در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 و 2 می باشد. این نتیجه نشان می دهد، مصرف این جلبک قادر به کنترل دیابت در اینگونه بیماران خواهد بود.

مطالعه دیگری(

2017) مؤید نقش اسپیرولینا در مدیریت عوارض دیابت در بیماران دیابتی نوع 1 است. در این مطالعه، محققین، عصاره اسپیرولینا را به صورت خوراکی وارد بدن موش های آزمایشگاهی نمودند. نتایج چنین بود: کاهش قند خون، افزایش سطح انسولین در خون و بهبود شاخص آنزیمهای کبدی. دانشمندان همچنین، خاصیت آنتی اکسیدانی عصاره اسپیرولینا را در درمان دیابت نوع 1 مفید دانسته اند.



در این مطلب قصد داشتم یک دلنوشته بنویسم اما قبلش وقتی یک سیری در آفاق و انفس مجازی داشتم این مقاله رو در سایتی دیدم که حیفم اومد بعد از دو سه بار مطالعه، اون رو در وبلاگ قرار ندم. از شما بازدید کننده عزیز هم دعوت می کنم یک نظری بهش بیندازید. فکر کنم خوشتون بیاد:

عامل تشدید‌کننده بی‌تفاوتی اجتماعی در ایران

احمد بخارایی
مدیرگروه آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران
هرجامعه‌ای دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است. در جامعه‌شناسی به نقاط قوت، استحکام اجتماعی» و به نقاط ضعف، آسیب اجتماعی» اطلاق می‌شود. در جامعه ایران، علاوه بر وجود آسیب‌های اجتماعی عام که مختص جوامع مدرن و شهری است، مسائل خاصی وجود دارد که گهگاه احساس می‌شود جامعه را به مرز بحران نزدیک کرده است. امروز کم و بیش همه به‌وجود مسائل آسیب‌رسانی مانند بیکاری، اعتیاد، گسست خانواده، ناکارآمدی برخی نهادهای آموزشی و غیره اذعان دارند. اما کمتر به یک نکته توجه شده است و آن اینکه در تعریف مسأله اجتماعی» گفته شده که مسائل اجتماعی دارای دو جنبه عینی» و ذهنی» هستند. به‌عنوان مثال کارتن خوابی» زمانی یک مسأله اجتماعی تلقی می‌شود که علاوه بر وجود مصادیق زیاد در جامعه (جنبه عینی) باید در ذهن اعضای جامعه هم به‌عنوان یک معضل تلقی» شود.
بنابراین اگر در یک جامعه نسبت به وجود عینی مسائل اجتماعی حساسیت وجود نداشته باشد آن پدیده‌ها به‌عنوان مسأله اجتماعی تلقی نمی‌شود. زیرا وقتی حساسیت وجود نداشته باشد جامعه به‌دنبال درمان آنها نخواهد بود.
به‌نظر می‌رسد آنچه امروزجامعه ایران را به‌شدت آزار می‌دهد و به زیر پوست جامعه رخنه کرده است نوعی بی‌تفاوتی اجتماعی»است. این بی‌تفاوتی اجتماعی از شکل حداقلی تا حداکثری در جامعه، موجب شکل‌نگرفتن وجود ذهنی» مسائل اجتماعی می‌شود و متعاقب آن، تداوم و تعمیق مسائل اجتماعی را به‌دنبال خواهد داشت.
وجود بی‌تفاوتی اجتماعی» دارای نشانه‌هایی مانند دلسردی، کناره‌گیری مدنی، تفکیک افراطی منافع شخصی از خواسته‌های عمومی و نهایتاً بی‌اعتنایی نسبت به رخداد‌های اجتماعی، ی و فرهنگی است.
از سوی دیگر بی‌تفاوتی اجتماعی» تابع ادراکات اعضای جامعه نسبت به کم اعتمادی» در جوامع شهری، رضایت ناکافی اجتماعی، احساس بی‌عدالتی و نهایتاً نوعی تقدیرگرایی» است. بنابراین بی‌تفاوتی اجتماعی» که در ادراکات افراد، ریشه دارد به اشکال گوناگون بروز و ظهور می‌یابد.
حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا بی‌تفاوتی اجتماعی» یک مفهوم» است یا یک مصداق»؟ به‌نظر می‌رسد بی‌تفاوتی اجتماعی» یک مفهومی است که دارای مصادیق متعدد و برخوردار از رتبه‌های گوناگون است.
شاید بتوان گفت که بی‌تفاوتی اجتماعی» در پنج رتبه و به پنج شکل از سطح حداقل تا حداکثر در یک جامعه امکان ‌بروز و ظهور دارد.
1-‌ کم میلی» و کم انگیزگی» نسبت به پیرامون ناشی از وجود احساس کم‌توانی» در اعضای جامعه نسبت به تعیین هویت خود.
2-‌ کم اعتنایی» نسبت به پیرامون ناشی از وجود احساس نا کارآمدی». این نوع بی‌تفاوتی» دارای یک عنصر شناختی» است که نهایتاً تمایل به جهل» و دانستن را تقویت می‌کند.
3-‌ تشکیک» نسبت به پیرامون ناشی از وجود احساس پوچی» به‌گونه‌ای که عضو جامعه، خود را خنثی» و باری به هرجهت» می‌بیند. در این مرتبه، جهل مرکب» شکل می‌گیرد.
4-‌ نفی خود» ناشی از وجود احساس بیگانگی از خود» این نفی کردن خود، ممکن است به شکل خودکشی» یا اعتیاد» بروز کند.
5-‌ هنجار شکنی و قانون گریزی» ناشی از وجود احساس بیگانگی از جامعه» که این احساس در طبقه مرفه به شکل خودخواهی‌های افراطی و در طبقه پایین به شکل انحرافات اجتماعی، جلوه‌گر می‌شود.
باید صادقانه اذعان کرد که جامعه ایران کم‌وبیش در مرحله سوم بی‌تفاوتی اجتماعی به سر می‌برد.



کاهش فشار خون

مصرف اسپیرولینا علاوه بر کاهش کلسترول که در بخش قبل نیز ذکر شد بر اساس  شواهد موجب کنترل فشار خون نیز می گردد. نتایج

تحقیقی که در سال 2016 انجام گرفت، نشان داد ، مصرف منظم خوراکی اسپیرولینا به مدت 3 ماه می تواند سبب کاهش فشار خون افراد دارای اضافه وزن و فشار خون بالا  گردد.



غالباً ارتباط دادن مطالب تئوری با عملی، هرگاه با مصادیق همراه نباشد، بسیار مشکل و عمدتاً فرّار خواهد بود. در خصوص ارتباط افزایش تراکم ذخیره سازی با غذادهی و به تبع آن، افزایش آمونیاک( به عنوان متابولیت مضر) تاکنون در متون علمی، کارگاه های آموزشی و . به کرّات سخن گفته شده است . با این حال از یک سو، اهمیت موضوع و از سوی دیگر قلّت مصادیق و مثال های محاسباتی در خلال این مباحث، شاید ضرورت پرداخته شدن به چنین مطلبی را مؤکّدتر می سازد.

در این زمینه، مطلب حاضر را به ترجمه بخشی از کتاب معروف توماس لاوسون با عنوان "مبانی مهندسی آبزی پروری" اختصاص داده ام و امیدوارم مورد استفاده بازدید کنندگان عزیز واقع گردد : 

. میزان آمونیاک مترشحه توسط ماهی از طریق فرمول ارائه شده توسط Boyd و Tucker و با محاسبه پروتئین خالص مصرفی( مقدار پروتئین افزوده شده به بیوماس ماهی به ازاء پروتئین موجود در غذا) قابل تخمین است :

در این فرمول، TAN به عنوان مقدار کل نیتروژن آمونیاکی( با واحد گرم به ازاء هر کیلو گرم غذا) و NPU به عنوان پروتئین خالص مصرفی در نظر گرفته شده است. 

در همین ابتدا لازم است (با عنایت به تعریف ارائه شده برای NPU در پاراگراف بالا ) به این نکته توجه شود که هرچه NPU کمتر( و در واقع میزان جذب پروتئین از خوراک مصرفی، نامطلوب تر)، ضریب فرمول افزایش یافته و در نتیجه میزان نیتروژن آمونیاکی( TAN) بالاتر خواهد بود.

در مثالی که در کتاب یاد شده برای محاسبه نیتروژن آمونیاکی تام ( TAN) ارائه گردیده، مقدار پروتئین خوراک، 25 درصد در نظرگرفته شده است که بالطّبع، در خصوص میگو، این مقدار، بالاتر می باشد و این نیز بر مقدار نیتروژن آمونیاکی تولید شده در مزارع پرورش میگو خواهد افزود.

با هم به محاسبه TAN خوراکی با 25 درصد پروتئین و NPU معادل 0.4 ( بر اساس مقدار توصیه شده توسط ویلسون در سال 1976) می پردازیم:

حال اگر با توجه به فرمول فوق،میزان نیتروژن آمونیاکی در غذای میگو با پروتئین 40 درصد و NPU پائین تر( بر اساس هضم پذیری کمتر) در حدود 0.3 در نظر گرفته شود، حاصل فرمول به شکل ذیل خواهد گردید: 

به این ترتیب، در زمینه خوراک میگو با هضم پذیری نسبی پائین و پروتئین بالا( در حدود 40 درصد)، تقریباً 1.8 برابر نیتروژن آمونیاکی بیشتر تولید خواهد شد.

این مثال، نشان دهنده رابطه مستقیم بین آمونیاک وارد شده به استخر با میزان غذادهی است چرا که هرگاه مقدار غذای وارد شده به استخر بیشتر شود، مقدار TAN محیط استخر نیز افزایش می یابد و بدیهی است، یکی از عوامل افزایش مقدار غذادهی، تراکم ذخیره سازی بالاست.


بخشی از مقاله حفظ تعادل در ایستم استخرهای پرورش میگو (مجله Aquaculture Asia pacific، شماره ژانویه /فوریه 2017 ، ترجمه علی قوام پور


پرورش دهندگان تایوانی که میگو را در سیستم متراکم پرورش می دهند، اصطلاحی با این مضمون دارند که میگو را تنها تا 80 درصد نیازش غذادهی کنید. این روش برای ایستم استخرهای متراکم میگو، بسیار هوشمندانه است چرا که این ایستم در چنین سامانه هایی بسیار شکننده و آسیب پذیر می باشد. غذادهی بیش از حد ( هرچند ناچیز) در چنین مزارعی، سیستم پرورش را به سمت پرغذایی( یوتروفی) سوق خواهد داد.

در بسیاری از مزارع مای، اندونزی و تایلند قطع غذادهی در ساعات خاصی از شبانه روز، نتایج بسیار مثبتی در پی داشته است. در اغلب این مزارع، غذادهی، از غروب آفتاب به بعد قطع می شود.بر خلاف چرخه بیوریتم طبیعی میگو، در ساعات شب که میزان اکسیژن محلول آب به دلیل عدم وجود فتوسنتز افت می نماید، غذادهی انجام نمی شود.در عوض در طول روز در سیستم های متراکم، در حدود 4 تا 5 وعده به میگوها غذا داده می شود. از حدود روز 60 پرورش به بعد ، بسته به کیفیت آب استخر،  در هر هفته، 2 تا 3 بار غذادهی قطع می شود. به این ترتیب به میکروارگانیسم های استخر اجازه داده می شود تا مواد مغذی اضافی را از محیط استخر حذف نمایند.

تمامی پرورش دهندگان میگو نسبت به اهمیت قطع متناوب وعده ها یا حتی قطع کامل غذای روزانه در مواردی که کیفیت آب یا سلامت میگو در معرض خطر قرار گیرد آگاه می باشند .



هر دو عارضه فشار خون بالا و افزایش میزان کلسترول خون، با بروز بیماری های قلبی در ارتباط مستقیم می باشند. با توجه به اینکه مصرف اسپیرولینا قادربه کاهش هر دو این عوارض شناخته شده، آیا می توان با مصرف این جلبک، از بیماری های قلبی نیز پیشگیری نمود؟

مطالعه ای که در سال 2013  انجام گرفته، ثابت می کند، مصرف  جلبک سبز-آبی اسپیرولینا، نقش مهمی در پیشگیری از بروز بیماری های قلبی عروقی ایفا می نماید و این موضوع شاید ناشی از اثرات ضد التهاب، کاهش کلسترول خون و تأثیر  مواد آنتی اکسیدان موجود در این جلبک باشد.



Image result for shrimp spf thailand

چند سال قبل کارشناسان سازمان شیلات ، بازدیدی با موضوع تولید میگوی SPF از کشور تایلند داشتند. طی این بازدید، کارگاه های آموزشی و ارائه های متنوعی در این خصوص تهیه شده که در این مطلب و در لینک ذیل، بخش نخست فایل صوتی، مربوط به یکی از کارگاه آموزشی با موضوع یاد شده به حضور علاقمندان و بازدید کنندگان وبلاگ تقدیم گردیده است.

لینک دانلود فایل صوتی


cover

کتاب الکترونیکی حاضر از انتشارات Blackwell و جامعه جهانی آبزی پروری(WAS) می باشد که موضوعاتی نظیر بیوسکیوریتی در سطح مزارع آبزی پروری و مفهوم این عبارت ( بیوسکیوریتی=ایمنی زیستی) را از نگاه سازمان جهانی دامپزشکی پوشش داده است.

لینک دانلود


cover

سال انتشار کتابی که لینک دانلود آن در ذیل همین مطلب قرار داده شده، 2007 است. در واقع دلیل اشتراک گذاری این کتاب در وبلاگ آبزیستان، جایگاهی است که سیستم های مدار بسته آبزی پروری دریایی در سال های اخیر در صنعت پیدا نموده اند و می توان با قطعیت اظهار نمود که مبانی طراحی و مدیریت عملیات در این سیستم ها بر کلیه روش ها در این صنعت مؤثر خواهد بود. امید دارم این کتاب مورد استفاده علاقمندان واقع شود.

لینک دانلود


در جستجویی که برای مطالب عمومی مربوط به آبزی پروری در اینترنت انجام می دادم، به یک جزوه اینترنتی در سایت فائو برخوردم که متاسفانه فرمت PDF نداشت و از آنجا که مطالبی به ویژه در زمینه احداث استخرهای خاکی پرورش در اون دیده می شد که هنوز هم به کار بهره برداران عزیز می خوره، تصمیم گرفتم یک نسخه پی دی اف از اون تهیه و در وبلاگ قرار بدم. البته تاریخ نگارش این جزوه(کتاب) به 1989 میلادی بر می گرده و امیدوارم مطالبش مورد توجه عزیزان قرار بگیره.

لینک دانلود کتاب


در طول عمر 26 ساله پرورش میگو در کشور ایران، بحران های متعددی گریبانگیر این صنعت نسبتاً نوپا شده که مهمتر از همه احتمالاً( و با اذعان اکثر قریب به اتفاق دست اندرکاران، قطعاً)، بحران بیماری به ویژه بیماری لکه سفید ویروسی، سرآمد تمامی این بحران ها بوده است.

به عنوان یک کارشناس، که متأسفانه از زمان اولین سال بروز، از نزدیک با این بیماری، نشانه ها و تبعات مختلف آن آشنا شده، به این باور رسیده ام که ایده " یک عامل بیماریزا + میزبان = بیماری" چندان ایده واقع بینانه ای نبوده و حتی لازم است در نمودار سه وجهی معروف به نمودار " Snieszko" بخش مربوط به محیط                          ( Environment) قدری بیشتر مورد بازنگری واقع شود. در حقیقت، به نظر می رسد، طی سال های بروز بیماری لکه سفید ویروسی( که اکنون تمامی استان های فعال در صنعت پرورش میگو را در کشور درنوردیده است) عدم توجه به Pathobiome سبب غفلت از عوامل اولیه بروز تلفات و خسارات گردیده و همین امر موجب شده تا دست اندرکاران صنعت پرورش میگو، بارها شاهد تکرار بحران در این عرصه باشند.

این مقدمه را از این بابت در ابتدای مطلب آوردم تا فتح بابی باشد بر ارائه یکی از دیدگاه های جدید در زمینه کنترل بیماری ها در آبزی پروری، که مبتنی بر Pathobiome بوده و تفکر رایج و سنتی غالب را به چالش می کشد.

نمودار ذیل، این دیدگاه ( نه چندان) نوین را به شکل مناسب تری تبیین نموده است :

در این نمودار روابط مختلف بین میزبان- محیط، عامل بیماریزا محیط و میزبان عامل بیماریزا، در مورد بروز یک بیماری خاص( سندرم حلقه قهوه ای در صدف فیلی پینی) مورد بررسی قرار گرفته است. بدون هیچگونه توضیحی، می توان مشاهده نمود که روابط یادشده، تا چه حد پیچیده و در عین حال در ایجاد بیماری تعیین کننده و تأثیر گذار می باشد. جالب تر اینکه ذیل نمودار، عبارت " مراحل اولیه تماس( عامل بیماریزا و میزبان)، بدون هرگونه نشانه بروز بیماری"، خود نشان دهنده تفاوتی است که بین عملکرد رایج در قبال " کار در کنار بیماری" و " روش صحیح و منطقی آن، وجود دارد.

کارشناسان ومدیران مزارع پرورش میگو، به کرّات شاهد تلفات میگوهای خود در سنین مختلف و تحت شرایط متفاوت فیزیکی و شیمیایی آب استخرها بوده اند. حتی در مجتمع هایی که در آن ها بروز بیماری لکه سفید گزارش شده، بروز تلفات میگو بدون هرگونه نشانه ای از این بیماری خاص، امری متداول است.

بنابر این سوای از اینکه در طول دو دهه گذشته، به چه میزان  در ردیابی سایر عوامل بیماری زا اهتمام ورزیده ایم، لازم است به اهمیت نقش پاتوبیوم و به طور کلی، ایستم استخر پرورش نیز، نیم نگاهی داشته و در مدیریت بیماری ها در صنعت تکثیر و پرورش میگو، دیدگاه های مبتنی بر ایستم را نیز مورد عنایت قرار دهیم .



دیواره روده در تمامی جانوران نقش پر اهمیتی در زمینه دفاع ایمنی ایفا می نماید. این نقش در میگوها نیز بسیار حیاتی شناخته شده بطوریکه این بخش، خط مقدم دفاع ایمنی میگوها محسوب می شود. دفاع موی، اساسی ترین سد مقاومت صورت گرفته در این بافت بر شمرده می شود.

در تحقیقی که در سال 2017 در کشور چین انجام شده ( مجله

Fish and Shellfish Immunology ) محققین نتیجه گرفتند، این سد ایمنی، با افزایش آمونیاک و نیتریت در محیط مختل شده و مقاومت میگوی لیتوپنئوس وانامی در مقابل بیماری را کاهش می دهد. این مطالعه که در دو سطح مولکولی( بررسی ژنتیکی در خصوص فعالیت ژن تولید کننده مو) و باکتریایی( بررسی تغییرات ایجاد شده در ترکیب و تنوع جمعیت باکتریایی روده میگوهای تحت بررسی) انجام گرفت، بیانگر اهمیت مدیریت محیط استخر در هنگام کار در کنار بیماری است .



از این پس به لیست روشهای تولید غذاهای دریایی، شامل صید از دریا و آبزی پروری، می توان کشت سلولی در آزمایشگاههای استریل را نیز اضافه نمود. محصولات این فرآیند ، که حتی از آن به عنوان آبزی پروری سلولی نیز یاد شده است ، غذاهای دریایی آزمایشگاهی، مبتنی بر سلول ، کشت سلولی ، یا غذاهای دریایی آزمایشگاهی نامیده می شوند. اصولاً ، کاربرد روشهای مهندسی زیست شناختی بافت، در تولید پروتئینهای مصنوعی عضله می باشد که یکی از مصارف آن در تولید غذاست. ارزش غذایی این محصولات را می توان از نظر بیولوژیک، باغذاهای دریایی حاصل از روش های رایج، معادل دانست ادامه در لینک ذیل:

لینک دانلود


Image result for vannamei white feces disease

در ابتدای سال 2010، به دنبال افزایش قابل ملاحظه قیمت جهانی میگوی پرورشی، بسیاری از پرورش دهندگان تایلند، در صدد افزایش تراکم ذخیره سازی، به منظور ارتقاء میزان تولید برآمدند. با این حال، افزایش غیر معمول دمای آب ( بیش از 32 درجه سانتیگراد) و غذادهی بیش از حد، تجمع مواد آلی در بستر استخر پرورش را سبب شده و موجب بروز بیماری نوپدیدی به نام بیماری مدفوع سفید (White Feces Disease)  گردید. این بیماری نخست در استخرهای پرورش گونه Penaeus monodon با شوری پائین( 3 تا 5 گرم بر لیتر) مشاهده شد اما پس از آن شیوع آن در تمامی سطح زیر کشت میگوی تایلند که در حال حاضر 99 درصد از آن به پرورش گونه Litopenaeus vannamei اختصاص دارد، گسترش یافت ادامه در لینک ذیل:

لینک دانلود


استخرهای آبزی پروری دارای ایستم پویا و پیچیده ای می باشند که پرورش موجود هدف و ارگانیسم پرورشی به شیوه مطلوب در آنها صرفاً در صورت مدیریت مناسب چرخه مواد مغذی و پسماندهای دفعی موجود در بستر میسّر خواهد بود.

به منظور مدیریت بار مواد آلی بستر و بهینه سازی نرخ تجزیه این مواد، روش های متنوع فیزیکی، شیمیائی و زیستی( بیولوژیک) مورد استفاده قرار می گیرد که از آن جمله می توان به تعویض آب، لای برداری، هوادهی، آیش مزارع در بین دو دوره پرورش، آهک و غیره اشاره نمود.

در این رابطه، در سال های اخیر، مفهوم نوینی با عنوان " توالت میگو" یا "خروجی مرکزی" نیز توسط آبزی پروران به کار گرفته شده است.

لینک ذیل ترجمه متنی است که در سال 2018 در نشریه Aqua International به چاپ رسیده و در خصوص مفهوم توالت میگو و مبانی احداث آن توضیح داده است. امیدوارم مطالعه این مطلب، مورد توجه علاقمندان و بازدیدکنندگان محترم وبلاگ واقع شود:

لینک دانلود


Image result for leader wrong way

وارن بافت (Warren Buffett) عبارت معروفی در زمینه ریسک دارد: ریسک، ناشی از عدم آگاهی از کاری است که در حال انجام آن هستیم.

در واقع اگر از سمت دیگری به این عبارت کوتاه توجه کنیم، خطر جهل و ناآگاهی از "پذیرفتن مسئولیت بدون دانش کافی" در یک کار رو هم می شه استنتاج کرد. به عبارتی، هرگاه، بدون آگاهی از ابعاد مختلف یک مشکل، بخواهیم به حلّ اون مشکل بپردازیم، به نوعی موجبات ایجاد ریسک رو فراهم کرده ایم.

قطعاً مثال ها و مصادیق متعددی در این زمینه می تونه در ذهن هریک از افراد شکل بگیره اما اون چیزی که پس از مدت نسبتاً مدیدی، من رو مجدّداً به نگارش یک دلنوشته در آبزیستان وا داشت یک سری از مواردیه که این روزها در صنعت پرورش میگو باهاش روبرو بوده ام و دقیقاً به "عدم آگاهی از کاری که در حال انجامآن هستیم" بر می گرده.

اول می خوام از این موضوع شروع کنم که متأسفانه دانش آبزی پروری (علیرغم اینکه یک علم چند رشته ای یا به قول بعضیا Multidiscipline هست)، جنبه سهل ممتنعی در نظر برخی دست اندرکاران صنعت پیدا کرده و این مطلب، گاهی (به ویژه وقتی حیطه نفوذ قائلین به این صفت، در حوزه تصمیم سازی هم مطرح باشه)   سبب بروز بحران های جدی می شه.

واژه سهل ممتنع اصولاً به کاری گفته می شه که در ابتدا سهل و ساده به نظر برسه، اما وقتی می‌خواهیم انجامش بدیم ببینیم که چندان هم ساده نیست و موانع زیادی برای انجامش وجود داره. شاید ساده‌ی ناممکن بهترین توصیف و تعریف مفهوم سهل ممتنع باشه.

این نوع نگاه به آبزی پروری و در اینجا به طور ویژه، پرورش میگو، اغلب مانع از این می شه که یک دید جامع نسبت به دلایل و ماهیت مشکلات، بحران ها، کاستی ها و بعضی نقائص ظاهری و در پی اون، ارائه راهکاری اجرایی و کاربردی برای رفع اونا بشیم. برای پرهیز از این مشکل، شاید بهترین رویکرد این باشه که ابتدا در نظر بگیریم که چقدر با بخشی که قصد داریم بهبود بدیم یا نقیصه و بحرانی رو در اون رفع کنیم آشنا هستیم و بر مبانی علمی و فنی مرتبط با اون آشنا هستیم، این مشکل، چه بخش یا سهمی از جامعه هدف رو درگیر کرده، افراد تشکیل دهنده این بخش از جامعه هدف، سابقه عملکردشون در جنبه های مختلف چطور بوده، منشأ بروز بحران، درون زا بوده و یا برون زا، چقدر بروز بحران، ناشی از عدم احاطه (علمی، فنی و .) دست اندرکاران بخش مورد نظر هست و در نهایت (اما شاید مهم تر از همه) ، برای حل بحران و یا ارائه ایده و راهکار اجرایی، چقدر مهیا بوده و در این خصوص چگونه به یقین رسیده ایم؟

اغلب ما دوست داریم قدرتی داشته باشیم تا در حوزه کار و زندگی خود، قادر به حل همه مشکلات ریز و درشت بشیم. اما به قول بزرگی: بیشترکسانی که در دنیا قصد برپا کردن بهشت داشتند، حاصل کارشون، تبدیل دنیا به دوزخ بود. حتی گاهی لازم نیست این ادعا رو برای کل دنیا داشته باشیم تا به جای بهشت، ازش دوزخ بسازیم بلکه کافیه این دنیای گرفتار در دست ما، وسعتی در حد یک اتاق، یک استخر پرورش، یک مزرعه و . باشه. اما شاید اگر قدری خوشبینانه تر نگاه کنیم، بشه در حد توانایی ها و متناسب با دانش و قابلیت های خودمون، در بخش هایی قادر به اصلاح و بهبود باشیم. از این رو، قابلیت های خودمون رو ابتدا لازمه به طور واقعی بشناسیم و بعد وارد مرحله اصلاح حوزه شغلی، اجتماعی و . بشیم وگرنه همون حکایت تبدیل دنیا به دوزخ رو تکرار خواهیم کرد.

برای اینکه خیلی به حاشیه نرم، مثال های عینی در بعضی از زمینه ها رو مطرح می کنم تا بحث قدری ملموس تر پیش بره.

چندسال پیش، در مورد افسانه پیگمالیون و عشقی که به آفریده خودش پیدا کرد، مطلبی در آبزیستان نوشتم. این موضوع رو به نظرم حتی می شه به ایده ها هم تعمیم داد. دوست عزیزی، این مسئله رو عنوان می کرد که برای پرهیز از افزایش ریسک بیماری، لازمه تعویض آب رو کم کنیم و یا به حد صفر تقلیل بدیم. این مسئله که در دهه های اخیر، کارآمدیش کاملا به اثبات رسیده، در عمل و برای مناطق گرم و خشک ( یا نیمه خشک)، لازمه با ملاحظاتی همراه باشه. یکی از این ملاحظات، شدت تبخیر در این نواحی و افزایش شوری آب در اثر س در محیط بسته هست. نکته وابسته به این معضل، کاهش ظرفیت نگهداری اکسیژن (در شوری بالاتر)، افت کیفیت آب به دلیل فعل و انفعالات بیوتیک و آبیوتیک در استخر پرورش و در نتیجه نیاز به بهبود دهنده های کیفی آب در کنار مکانیزاسیون مناسب (نظیر هواده) خواهد بود. این دوست بزرگوار راه چاره رو برای این مشکلات، استفاده از رنگ های مصنوعی آب برای ایجاد سایه (Shading) وکاهش تبخیر عنوان می کرد و معتقد بود با استفاده از پروبیوتیک هایی که در اونور آب ساخته شده هم می شه چالش های کیفی بستر و آب رو به این منظور رفع کرد. در کنار همه این فرمایشات، وقتی شنید استخر موصوف، فاقد هواده هست توصیه ایشان، افزایش ارتفاع آب استخر به بالای 3 متر بود. قطعاً مشکلات مرتبط با مواردی که ذکر شد رو اغلب مراجعین محترم و فرهیخته این وبلاگ که با علم آبزی پروری مأنوس هستند متوجهند و می شه همون دوزخ یاد شده در سطور فوق رو خیلی راحت، در استخر پرورشی که به این شیوه قرار هست مدیریت بشه مجسّم کرد.

من هیچگاه به صداقت این دوست عزیزم شک نکرده ام بلکه معتقدم ایشون صرفاً به یک خطای شناختی در مورد حوزه تحت فعالیتش گرفتار شده و اون، گردو دانستن هر جسم گردی است بدون اینکه به تفاوت های موجود نگاهی خریدارانه داشته و شناخت کافی از اون حوزه به دست آورده باشه (درک غیر واقعی از مبانی علمی بخش هدف، عدم توجه به قابلیت ها و مقتضیات میدانی و نگرش سهل ممتنع به آبزی پروری).

عزیز دیگری، ایده جالبی در خصوص مکانیزاسیون هوشمند در مزارع پرورش میگو در ذهن داشت و معتقد بود، این ایده قادر خواهد بود میزان محصول میگو پرورشی در واحد سطح را تا 10 الی 15 تن در هکتار افزایش دهد. ایشان حتی بر اساس ایده خود، مدلی از هواده ابداع نموده بودند ( کاملاً بر اساس مفروضات ومحاسبات علمی و فنی). در این راستا، این دوست گرامی، یک سال را به منظور بررسی چالش های میدانی حوزه پرورش میگو به طور عملیاتی و با صرف هزینه شخصی به پرورش میگو پرداخت ولی پس از همین دوره، به این نتیجه رسید که هواده های موجود در بازار از هواده های ابداعی خودش عملکرد بهتری داشته و حتی به تأثیر هوشمند سازی بر افزایش عملکرد تولید نیز مشکوک شده بود (عدم احاطه بر ماهیت بخش هدف، عدم درک واقعی نسبت به مشکلات اصلی بخش مورد نظر و عارضه پیگمالیون) .

دوست بزرگوار دیگری، با تکیه ناقص بر مبانی ژنتیک مندلی، و با فرض بکارگیری روش Next Generation Sequencing (NGS) به این نتیجه رسیده بود که  مبنای بروز Inbreeding depression تولید هتروزیگوت در نتاج است، پس برای اصلاح نژاد لازم است به تولید هموزیگوت ها توجه کنیم (چون به عقیده ایشان، راز مراکز اصلاح نژاد در تولید نتاج و مولدین هموزیگوت به مشتری است که هرگاه با یکدیگر تلاقی نمایند، تولید نتاج هتروزیگوت می کنند) و برای انتخاب نسل والدینی می بایست (می توان) از روش NGS استفاده نموده و پس از بهگزینی در چند مرحله، مولدین اصلاح نژاد شده را تولید نمود و هرگاه چند صفت را به طور هم زمان انتخاب کنیم، امکان اصلاح چند صفت در نتاج پس از 5 نسل میسّر خواهد گردید (عدم آشنایی با مبانی ژنتیک کمّی، عدم اطلاع از مبانی اصلاح نژاد و در نهایت، عارضه پیگمالیون).

دوست دیگری نیز دستگاه اندازه گیری پارامترهای کیفی آب را (که انصافا جای خالی آن در مدیریت مزارع پرورش میگوی کشور به شدت احساس می شود) با قابلیت های بسیار عالی و امکان اندازه گیری چهار پارامتر کیفی اصلی (pH، اکسیژن، دما و شوری) ساخته بود اما متأسفانه با گرفتن آدرس اشتباه، سیستم ثبت پارامتر را مبتنی بر اختصاص هر ماژول به یک استخر با امکان ارسال اطلاعات به سرور اصلی ( برای یک مزرعه) فرض نموده بود (که البته این مورد، نه به عنوان یک نقص بلکه اندکی به لحاظ هزینه ای سبب عدم استقبال بهره برداران در مزارع خواهد شد).

موارد ذکر شده در بالا "هرکدامش برگی از باغی است و از بسیارها، تائی". قطعاً تمامی دست اندرکاران صنعت نمونه هایی مشابه را سراغ داشته و دارند و به نظر حقیر، هیچیک را نمی توان عیب و یا نقص قلمداد نمود بلکه انتزاعِ نخبگان از حوزه فعالیت های میدانی، موجب ناکارآمدی ایده ها و اندیشه های (اغلب) گرانبها و محرومیت صنعت از آن ها گردیده است. چه خوب است آشنایان با روش های نوین، نخبگان عرصه هوشمند سازی ومکانیزاسیون، عزیزان دانشگاهی علاقمند به حوزه ژنتیک و اصلاح نژاد و .، پیش از قضاوت در خصوص کارآمدیِ بلامنازعِ ایده خود، ابتدا به درستی و با تحقیق کامل در خصوص ماهیت بخش هدف، کسب دانش نمایند تا قابلیت ارزشمند ذهنی، فنی و تجربی خود را در مسیری صحیح هدایت و از طرفی، مشکلات صنعت آبزی پروری را به شکلی واقعی چاره اندیشی و برطرف کنند.

 

 

 

 


از جمله ابزارهای ساده و در عین حال کارآمد در مبحث مدیریت تغذیه ، سینی غذادهی می باشد . مبنای کاربرد این ابزار عبارتست از " مصرف میزان مشخص غذا در مدت زمان مشخص ، توسط بخشی از جمعیت موجود در استخر پرورش " . از این رو، عوامل متعددی  نظیر مقدار غذای قرار داده شده در سینی ، مقدار غذای داده شده به استخر ، زمان بررسی سینی ها ، تراکم جمعیت موجود در استخر و غیره بر استفاده و شیوه صحیح تفسیر نتایج حاصل از کنترل سینی های غذادهی تأثیر گذار خواهد بود. با این حال و علیرغم اذعان اغلب مدیران مزارع پرورش میگو به اهمیت سینی های غذادهی ، عمدتاً در استفاده صحیح از این ابزار مشکلاتی مشاهده می گردد که ناشی از مواردی همچون عدم شناخت کافی نسبت به کارایی ، تفسیر اشتباه در بررسی و یا مشکلاتی در شناخت رفتار صحیح تغذیه میگوها می باشد . از این رو ، تمرکز مقاله حاضر، عمدتاً بر مبانی شناخت ماهیت و کارکردهای این ابزار قرار گرفته و در پایان ، به پاره ای مشکلات بر پایه مشاهدات میدانی در مدیریت سینی های غذادهی و راهکارهای عملیاتی در خصوص رفع آنها پرداخته خواهد شد .

لینک دانلود


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها